در کوچه بلور زمستانی
در پیشخوان کافه ی گرم اقاقیا
در روبه روی من
معشوقه ای ملس
با ساقهای برف نشسته
چشمی به من به خواهش و دیگر به من نگاه
با صد هزار ناز جوانی
آنگونه هم که افتد و دانی
با صوت دلفریب پا پیشتر نهاد...
خورشید صورتش در پیشگاه من یخ شد شکست و ریخت
خمیازه ای ز من چوبی است بی صدا
13141 بازدید
20 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
25 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian